چقدر بد است ... بتونی بنویسی ...بتونی بخونی ... اما نتونی چیزی بگی
دیگه من باورم نمیشه این من هستم ... دیگه دلم نمی خواهد کسی من را باورم کند...
دیگه ارزش کلمات من مفت شدن ...
لعنت به من به این احساسات به این روزها به خودم به زندگیم به ... لعنت به این اشک
همه میگن مرگ حق است ... نمی دانم این روزها خیلی دوست دارم به حقم برسم
سیگار دوباره داره میشه تنها کسم ... خدا هنوز کنارم هست
اما برام بخوان امشب یه لالای شاید فردا دیگه نباشم تو این زندگی
:: برچسبها:
تنهایی ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0